واقعیت هایی در مورد رئیس روسای سابق و فعلی فداراسیون فوتبال ایران

با سلام خدمت همگی خوانندگان وبلگ داماشی ها  باید بگم که در این چند وقته اتفاقات خیلی مهمی در کشور ایران عزیزمان رخ داد در زمینه ورزش در زمینه ت در زمینه فرهنگ و هنر و کلا ت های آمریکا در قبال ایران و برعکس صحبت های متعدد رهبر ایران در قبال رفتار آمریکا و ترامپ و هشدار ها و ابراز احساسات عوامل سپاه نسبت به پدیده ترامپیسم و همینطور حضور دو تیم از آسیا به عنوان مهمان در رقابت های ارزشمند کوپا آمریکا شاید مهم ترین اتفاقاتی بود که میشد بدان اشاره کرد. این سر تیتری بود برای شروع نوشتار این مطلب با ادامه مطلب همراه باشید 

نقطه سر خط ::: همانطور که می دانید در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ با کسب ۵۰ رای از مجموع ۷۳ رای اخذ شده در مجمع فدراسیون فوتبال، مهدی تاج، رئیس جدید فدراسیون فوتبال ایران شد و این خود شروعی بود برای اینکه همه به به و چه چه کنن که بالاخره از شر آقای کفاشیان طماع و صندلی دوست و ریاست دوست خلاص شدیم اصلا ول کن نبود تیم ملی رو که نابود کرد برنامه ریزی درستی هم برای لیگ نتونست چه خودش و چه همکارانش داشته باشه خب بازم هستش ضعف در انتخاب ها و انتصاب ها چه درباره تیم ملی و چه موارد مرتبط با سمت خودش کاملا مشهود بود خلاصه با ضجه و التماس و خواهش راضی شد برود کنار اما با یک پیش شرط که در دوره بعدی ریاست فدارسیون فوتبال کسی بیاید که او جزو ارشد درجه یک حضور داشته باشد در کنارش وقتی برنامه نود روی آنتن رفت سه گزینه برای ریاست فدراسیون فوتبال معرفی شدن در این برنامه که آقایان تاج و عزیز محمدی و همچنین سردار بی حاشیه آجرلو بودن که هر سه معرف حضور بینندگان بودن و همچنین اهالی فوتبال کاملا از سوابق و عملکرد آنها اطلاع دقیق داشتن < آقای عزیز محمدی که در سازمان لیگ جناب کفاشیان حضور داشتن به گواه اکثر ورزشی ها عملکرد مناسبی در حیطه اختیارات خودشون نداشتن و این یک نقطه ضعفی بود که شانس ایشون رو کم می کرد جناب آقای سردار اجرلو هم که هیچ وقت در دل فدارسیون نقش کلیدی نداشتن که یهو بخواد رئیس همچین تشکیلات پیچیده ایی بشود . 

اما بشونید از خواسته های به حق ورزش دوستان و هواداران فوتبال ایران که خواهان حضور شخصی تحصیل کرده مانند علی دایی و نه خود علی دایی که مدارک عالی ورزشی و مدیریتی داشته باشد بودن اما چه میشد کرد دست روزگار همین سه گل رو برای ریاست فدارسیون انتخاب کرده بود و نامزد شده بودن  جالبتر اینکه در بین مناظره ای که بین سه نامزد برقرار بود در برنامه نود وقتی از سه نامزد فدارسیون پرسیده شد که چه کسی ارشد اول شما خواهد بود دو تن نام علی کفاشیان را روی آنتن زنده بردن و همین حدس و گمان ها رو برای انتخاب یکی از این دو نفر بالاتر برد چون خواسته علی کفاشیان باید محقق میشد تا او کنار برود وگرنه استعفا نمیداد .

در چنین روشی آقای تاج با حداکثر آرا یعنی با 50 رای شد رئیس فدراسیونی که حساس ترین فدارسیون تقریبا در کل جهان ورزش محسوب می شود .

 آقای تاج که بر کرسی نشست قول داد که یک سرمربی در خور شان نام ایران پیدا کند که مسلما خارجی باشد و فوتبال رو به شکل حرفه ای ارتقا بدهد در تیم ملی  از این رو آقای وش شد سرمربی تیم ملی و خیلی ها شدن طرفدار وش و افرادی هم از بین ورزشی ها پیشکسوت ها و رومه نگارها زوج و فرد شدن بخشی طرفدار و بخشی منتقد .

وقتی وش به تیم ملی وارد شد از فدارسیون امکانات بیشتر پول کمتر مسافرت های بیشتر خواست و بند هایی هم اختصاص داشت به مثلا بابت هر پیروزی پاداش بگیرد چه دوستانه و چه رسمی چه مقابل تیم ضعیف و چه قوی و خیلی چیزهای دیگه که هرگز شاید بروز نکرد و درز پیدا نکرد به رسانه ها .

وش دقیقا شرایطی رو مطرح کرد که خاویر کلمنته قبل از او بیان کرده بود و مورد موافقت فدارسیون نشین های وقت من جمله همین آقای تاج و آقای کفاشیان و احتمالا آقای عزیز محمدی قرار نگرفت صرفا برای اینکه او حقوق کمی فقط کمی بیشتر از وش  میخواست و البته مسلما یک سرمربی اسپانیایی با کیفیت خیلی بهتر میتوانست عملکرد مثبت داشته باشد < حتم بدانید اگر آن زمان فدارسیون خساست به خرج نمیداد الان تیم ملی وضعیت بهتری داشت پیشرفت های چشمگیرتری داشت به عنوان مثال میتوانستیم تیم ملی را به یک ثبات دراز مدت و به ساحل ارامش برسانیم نه اینکه با دادن سکان هدایت به یک ایرانی مانند علی دایی که هر چند تحصیلات بسیار بالا دارد انگلیسی خوب وارد است و فوتبالیست گنی هم بود اما مورد قبول جامعه و ورزش و رسانه ها نبود تیم ملی را وارد یک حاشیه بلند مدت کنیم بعد از علی دایی هم افشین قطبی آمد که در دو بازی باقیمانده هم نتوانست حتی کره شمالبی رو شکست دهد ولی بعد از ان پرسپولیس را قهرمان لیگ کرد یا به نوعی مشترکا با کمک حمید استیلی توانست قهرمان کند فدارسیون تاج و کفاشیان هر دو مشابه بودن شعار مربی خارجی میدادن ولی تاج عمل کرد ولی کفاشیان اصرار به داشتن مربی بومی که هیچ فایده ای هم برای فوتبال ایران نداشت داشت .

تاج تنها افتخارش شاید وش باشد هر چندکه اواخر حضور وش جنگ های داخلی بینشان راه افتاده بود تا جایی که وش دست به افشاگری زد و دودمان تاج رو بر باد داد که البته با زیرکی آقای تاج مسئله ختم به خیر شد به نظر میرسید که همه چی درست پیش می رود تیم ملی ایران با درخشش بازیکنانی که به زودی بازنشسته میشدن مدام نتایج خوبی میگرفت و البته موفق شد در دو دوره متوالی تیم ایران را خیلی راحت در حالی که کره جنوبی و عرب ها به شکل کاملا مشخصی افت محسوس داشتن به جام جهانی ببرد که البته انگار رفتن به جام جهانی و کسب نتایج مقبول مقابل تیم های اروپایی مانند پرتغال و اسپانیا طوری حسرت شده بود برای ما که انجامش داد و چقدر هم بدبخت به خودش می بالید . حالا بیایید از زاویه دیگری به رفتن ایران به جام جهانی نگاه کنیم آیا وش خوش شانس نبود که با ژاپن یا عربستان در دو دوره متوالی در یک گروه قرار نگرفت آیا غیر از این هستش که وش فقط نهایتا باید با مساوی کردن کلاهش رو بالا می انداخت مقابل این دو تیم از کجا معلوم شاید این دو تیم در دو دوره حضور وش در ایران هم گروه ایران میشدن ایران میتوانست هر دو دوره به راحتی به جام جهانی صعود کند شایان ذکر است که به دلیل زیاد شدن سهمیه اسیا شاید ای اف سی تصمیم گرفت برای اینکه مسابقات جذابتر شود و همچنین خیلی موارد دیگر باند بازی راه بیندازد و عربستان و ژاپن را هم گروه ایران نکند تا سود سرشار نصیبشان شود که به ضرس قاطع نمیشود همچین موردی را رویش دست گذاشت زیرا بار حقوقی دارد و ما هم که دنبال دردسر نیستیم اما کسی هم یادش هست همین افراد تیم ملی چطور در جام ملتهای اسیا 2014 مقابل عراق کم آورد و حذف شد آیا خاطرتون هستش که هواخواهان وش از قدرت تیم وش می گفتن این ابهت صرفا در یک بازی جام ملتهای آسیا مقابل ژاپن طوری از بین رفت که حتی خود هوادارن وش هم باورشان نمی شود اما وش تاج یک اسطوره نبود زیرا حتی در تهران به خواست تمداران فوتبالی و افراد رده بالای نظام حاضر شد به سوریه در تهران باج دهد مربی ایی که حاضر شود شخصیت تیم خودش را برای اینکه رضایت یک عده خاص فراهم شود مربی نیست بلکه یک مترسک هستش این از وش شما آقای تاج همون فردی که حتی عادل فردوسی پور تحصیل کرده و مجری سابق نود را به تحسین واداشت وقت نامناسبی را برای مصاحبه جنجالی خودش انتخاب کرد آن هم در حساسترین موقع یعنی در کوران برگزاری مسابقات رسمی جام ملتها وقتی از گرسنگی مردم حرف زد کاملا مشهود بود که منظورش چیست شاید بعد از این همه وقت هنوز منظور وش را درست استنباط نکرده باشد اما چیزی که نویسنده این وبلاگ و تجربیاتش میگه این هستش که وش در واقع غیر مستقیم گفت شما گرسنه و گدا هستین که حقوق منو نمیدین حقوقم کلی عقب افتاد ولی شما فقط به فکر این بودین که جام ملتها رو هم باشم در واقع مردم ایران را دروغگو قلمداد کرد و البته فدراسیون نشین ها رو آیا شما واکنش مقابله به مثلی انجام دادین آقای تاج با اینکه منظورش رو کاملا متوجه شدین چه جوابی بهش دادین آیا جواب شما به هیچ دردی هم خورد وش در واقع دو هدف داشت هم متلک انداخت به ورزشی ها و مردم ایران و هم پیش خودش حساب و کتاب کرد که با گفتن چند جمله در مورد فقر مردم ایران جاودانه خواهم شد که خوشبختانه تیرش به هدف نخورد و آنچنان هم محبوب قلبها نماند .

آقای تاج در بخش دیگری از افتضاحات فدراسیون فوتبال کاملا مقصر هستن عدم واکنش صریح و قاطع نسبت به اشتباهات داوری چه در لیگ برتر و چه در جام حذفی  که جام حذفی واقعا نوبرش بود با حذف تعمدی سپیدورد تیم پایتخت نشین را که خرجش را خود فدارسیون و دولت میدهد به مرحله بالاتر برد که همین اشتباه موجبات قهرمانی این تیم در فینال مقابل داماش گیلانیان را فراهم آورد شاید اگر داماش مقابل تیم دیگری قرار می گرفت میتوانست حداقل دلخوش به قهرمانی جام حذفی باشد و به آسیا فکر کند رویایی که هر چند دنبالش نبود اما اگر محقق میشد دل مردم یک استان شاد میشد گفتم داماش و فینال جام حذفی بهانه ای شد تا بگویم آقای تاج بهتر است واقعیت را قبول کنید اینکه همه تبصره ها و بندها و ماده ها در فدراسیون فوتبال به نفع تیم های قوی هستش مانند پرسپولیس استقلال سپاهان پیده ذوب آهن و امثالهم شکی نیست این وسط انتصاب یک آدم کج فکر مانند آقای رفعتی به عنوان رئیس دپارتمان داوری هم نتوانست کمکی به شما کند چه در دوره آقای اصفهانیان و چه این دوره متاسفانه داوری ها بسیار مفتضحانه بود نمونه بارزش را هم گفتم و خواهم گفت یکیش مسابقه جام حذفی بین سپیدورد و پرسپولیس که داور به جای خطای بازیکن پرسپولیس با اینکه نزدیک به صحنه هم بود اما خطای بازیکن سپیدورد را گرفت و همان هم گل سشد و سپیدورد را کنار زدن و مورد حساس دوم مسابقه داماش گیلانیان و نیروی زمینی تهران که چون نیروی زمینی هم نظامی بود و هم قدرت مالی خوبی داشت توانست داوران را همراه خود کند ضعف چینش داوران در مسابقه های حساس کاملا مشهود بود چرا باید یک داور ضعیف برای مسابقه پلی آف بین نیروی زمینی و داماش باید گذاشته میشد آیا غیر از این بود که میخواستن مسابقه را برای نیروی زمینی در بیاورند که البته موفق هم شدن گل سالم داماش که اگر صحیح اعلام میشد داماش مسلما میتوانست گل سوم رو هم به نیرو زمینی بزنه در ورزشگاه خانگی خودش بزنه و پیروز و صعود کننده به لیگ یک باشد که متاسفانه نه فقط از روی عمد گل را صحیحی اعلام نکردن بلکه پنالتی های داماش را هم نادیده گرفتن تا از لحاظ روحی داماش را تضعیف کنند که البته موفق هم شدن هر چند که کار سرپرست موقت داماش را تایید نمیکنم اما وجدانا بخواهیم حساب کنیم آن سیلی آبداری که داور خورد نه از روی کینه و نفرت بود بلکه به داور خاطرنشان کرد و البته به رئیس کمیته داوران که شما با اشتباهات تعمدی حاصل زحمات یک سال یک تیم را به باد دادین و غم و اندوهی که که سرتاسر استان گیلان حاکم شد نتیجه همین بی کفایتی رفعتی و داورانش بوده و هست و خواهد بود در آینده .

                 

                   این یک تهمت نیست بلکه یک واقعیت است